گمشده فردیس. پارک شیوا

طبق روال هر شبمون باور کنید تو این ١٠سال قربونش بردمش پارک وفت اختصاصی بود این پارک رو تازه آشنا شده بودیم و سگهایی صابشون می آوردن و از حالت های میشی فهمیدم کیف میکنه میبرشم اونجا (فاز٣مارلیک فردیس کرج) عشق می کرد
اکثرا یه پسر بچه ١٠-١٢ساله اسفند دود کن شیطان صفت خیر نبینی گفتنش درست نیست اما بدونید بارها چقدر خوردنی های جورواجور برای آقا میخریدم بدون اینکه کسی ببینه و بچه معذب نباشه تو کولش میزاشتم این کثافت تمک نشناس دورور میشل میچرخید احساس علاقه میکرد ….. چند شب پد یش من رو نیمکت نشسته بودم و درست میشلم کمی عقبتر زیر پام بشسته بود ک باز حروم لقمه صراشو شنیدم که میشل اومد طبق روال اومد دورش ناز کنه بهم گفت عمو امروز میشل چقدر معتبر نشسته مثل همیشه منم تایید کردمدقیقاتی رفتم تو بدبختا و برنامه آینده ک خدا شاهد درست از فردای اون شب می خواستم قدمای اولیشو بردم یهو بخودم گفتم پاشیم قدم بزنیم بلند شدم گفتم میشی بریم راه بریم چه صحنه بدی بود نه میشل بود نه اون بچه حروم لقمه جیغ میزنم میشل اما…. اطرفام که اونان تو این مدت آشنا شده بودیم هر کی یطرف پارک من ۵١ساله ام حی جیغ کنان با گریه میشلم صدا میکنم ……
نمیتونم خودمو کنترل کنم چند روز مکان فرقی نداره ادمش پشت فرمون میشل حی فکر مکنم کنارمه که….. گریه همون نمیده بی اختیار اشکم سرازیر میشه ١٠ سالو۶ ماه کم نیست من بودم خود ماهش دنیایی داشتیم محال بود با من باید بخوابه یا گرمای بدنش بهم وصل باشه
کاش یکی بود کمکم میکرد میدونست اون نفسم کجاس خوش خبر بشه
ب روح مادر و پدرم واقعا دغ دارم میکنم دنیام پوچ شده دنیام بی روح دعام کنید پیداش کنم سپاسگزارتونم
راستی میشل بدلیل سن بالاش دستگاه گوارش و ریه هاش دارو مصرف میکنه مریضه ای واااای خداااااااااااا!!!!!!!!!!!!!